میخوام از روزی که آقای همسری فهمید اقای پدر شده بنویسمروزی که من و اقای همسری رفتیم پزشک و برام سونو بارداری نوشت اقای همسری خیلی ذوق زده شده بود موقع سونو همراهم بود و نینی کوچولوی فینگیلی که توشکم مامانش بود و میدید اونموقع نینیمون اندازه یدونه کنجد کوچولو بودتو راه برگشت اقای همسری مهربونم از خوشحالیش اشک شوق میریخت ولی بماند که آقای نامردیم برای خانومش هیچی کادو و شیرینی نخرید بخوانید, ...ادامه مطلب
» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید. ,ماجراهای,عروسی ...ادامه مطلب
سلام ماه قشنگ عاشقیتون مبارک تو این ماه عزیز براتون دعا میکنم برامون دعا کنید ,شروع دوباره رابطه تمام شده,دوباره مدرسه ها شروع شد ...ادامه مطلب